در باب ارزش علم و معلم

ادعاهای مختلفی را می توان در این باره مطرح کرد ، اما باید توجه داشت که این یک ادعای توخالی نباشد ، ادعایی که من یا شما برای جلب رضایت اطرافیان خود که اعتقاد خاصی دارند و آنها آن را قبول دارند ، ارائه می دهیم. ممکن است برخی بگویند رایج ترین اعتقاد ایمان به خداست ، اما ما می دانیم که حتی در این مورد افراد زیادی هستند که خدا را قبول ندارند یا حداقل در مورد خدای خود چیزهایی می گویند که قبایل دیگر به هیچ وجه نمی توانند با آنها موافق باشند. اگر با کانت باشیم ، ارزشهای اخلاقی مهمترین و ایمن ترین زمینه ای است که می تواند نقطه تلاقی و اتحاد همه انسانها باشد. ثابت کنید که ارزشهایی وجود دارد که کاملاً همه انسانها به آنها اعتقاد دارند. افراد کمی هستند که با این موضوع مخالف باشند ، اما این بیانیه نیز قابل بحث است و اینگونه نیست که همه موافق باشند و باید درباره آن بحث شود.

اما یک چیز وجود دارد که بیش از ارزشهای اخلاقی به عنوان یک عنصر وحدت بخش در میان مردم می توان درباره آن صحبت کرد. این عنصر وحدت بخش چیزی نیست جز علم و جستجوی حقیقت. درست است که علم ده ها تعریف دارد و نظریه های زیادی در مورد چگونگی رسیدن به علم یا علم واقعی به نام حقیقت وجود دارد ، اما مردم ، همه آنها در جستجوی حقیقت کشف شده شرکت می کنند. نظر. شاید همه بتوانند تا انتهای جاده کنار هم باشند ، شاید پایانی نباشد اما وقتی یک کلاس پنجاه نفره در دانشگاهی در گوشه ای از جهان تشکیل می شود ، جایی که هر دانشجو از زادگاه خود می آید و به کلاس استاد گوش می دهد آنها به حقیقت و کشف آن ، یعنی علم احترام می گذارند و برای دستیابی به آن تلاش می کنند. ممکن است اکثر آنها معتقد باشند که رسیدن به حقیقت دشوار یا حتی غیرممکن است ، اما هنوز هم این احساس را دارند که حقیقت باید فاش شود.

علم و دانش مکانی دارند که می توانند همه انسانها را دور هم جمع کنند ، زیرا به قول جورج سارتون ، “انسانها با بالاترین اهدافشان ، مانند کشف حقیقت ، متحد می شوند”. روشن است که بحث در مورد دین ، ​​در مورد کدام دین ، ​​کدام خدا ، کدام فلسفه و همچنین کدام اخلاق و پیشنهادهای بسیاری که به بسیاری از مردم جهان علاقه دارد ، فقط از طریق “علم” امکان پذیر است. علم و جستجوی حقیقت در بین همه مردم دارای ارزش مشترک است زیرا آنها می توانند پرده را بکشند و ما را به گوشه حقیقت معرفی کنند.

ارزش یک معلم ، کسی که به دیگران “علم” می آموزد این است که او سعی می کند راهی پیدا کند تا حقیقتی را که برای همه انسان ها از بین رفته کشف کند و با عشق آن را دنبال کند و سال های زندگی خود را صرف آموزش مخاطب خود کند. اما آیا همه معلمان به دانش آموزان می آموزند که چگونه حقیقت را کشف کنند یا کسانی هستند که آنها را فریب داده و آنها را از حقیقت منحرف می کنند؟ ماموریت یک معلم دشوار به نظر می رسد.